اصل عدم نقل، از
اصول لفظی است. از این
اصل تعبیرهای دیگری هم شده است، از جمله:
اصالت ثبات در لغت،
اصالت عدم هجر و
اصالت عدم وقوع.
در مورد مجرای اصالت عدم نقل، گفته شده: هنگامی که به
وضع لفظ برای معنایی
علم وجود دارد، سپس تردید میشود که آیا لفظ از آن معنا به معنای دیگری
نقل پیدا کرده یا نه، در این صورت
عقلا با اجرای اصالت عدم نقل، احتمال نقل را منتفی مینمایند.
بعضی از
اصولیون کاربرد دیگری را برای اصالت عدم نقل عنوان کردهاند و آن جایی است که احتمال نقل وجود داشته باشد؛ به این معنا که هم اکنون کلام در یک معنایی به کار میرود ولی احتمال داده میشود که در گذشته برای معنای دیگری
وضع شده و از آن معنا به این معنای کنونی نقل یافته باشد؛ در این صورت برای نفی احتمال نقل، از اصالت عدم نقل، استفاده میشود؛ برای
مثال، فعل
امر در نزد
عرف و عقلا بر
وجوب دلالت میکند و احتمال داده میشود که در
لغت عرب معنای دیگری داشته و از آن به معنای دوم (وجوب)، نقل یافته باشد، در این صورت با اجرای اصالت عدم نقل، معنای اولی منتفی میگردد.
بعضی از اصولیون، اصالت عدم نقل را از
اصول لفظی عقلایی، مثل:
اصالت عموم و
اصالت اطلاق و
اصل عدم اشتراک، شمرده و از آن به
استصحاب قهقرایی و اصالت ثبات در لغت تعبیر کردهاند.