سید علی حسینی خامنهای (زاده ۱۳۱۸ش) دومین رهبر جمهوری اسلامی و از مراجع تقلید شیعه است. او پیش از انتخاب به سمت رهبری در سال ۱۳۶۸ش، دو دوره رئیسجمهور و مدتی نیز نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است. منصب امامت جمعه تهران از سوی امام خمینی نیز از مناصب شرعی اوست. پیش از انقلاب اسلامی از روحانیون موثر مشهد به شمار میرفت.
اندیشههای آیتالله خامنهای در قالب مجموعهای مفصل به نام حدیث ولایت جمعآوری شده است. کتابهای متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیامهای مکتوب وی گردآوری و منتشر شده است. چندین اثر مکتوب شامل تألیف و ترجمه از وی منتشر شده که تألیف طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و ترجمه صلح امام حسن از جمله آنهاست.
مخالفت با قمهزنی و برخی شکلهای عزاداری، و تحریم توهین به مقدسات اهلسنت از فتاوای معروف و مؤثر او در جهان اسلام به شمار میرود. اصطلاحات تهاجم فرهنگی، بیداری اسلامی و اقتصاد مقاومتی از مفاهیمی است که در پی سخنرانیهای او وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران شده است.
آیتالله خامنهای علاقمند به ادبیات است و با سبکهای ادبی آشناست. او اشعاری نیز سروده و تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه کتب معتبر تاریخی بخشی از برنامه مطالعاتی دائمی وی است، به طوری که به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارد.
آیتالله خامنهای از مراجع تقلید شیعه است و دومین رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران است. او از مبارزان علیه حکومت پهلوی بود و به همین خاطر سالهایی را در زندان و تبعید سپری کرده است. خامنهای پس از انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران مسئولیتهای مختلفی را بر عهده داشته است. نظرات و اندیشههای او به لحاظ جایگاه رهبریاش از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سید علی خامنهای در ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ش (۲۸ صفر ۱۳۵۸ق/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹م)، در مشهد زاده شد.[۱] پدرش سید جواد خامنهای (درگذشت: ۱۳۶۵ش) مجتهد و دانشآموخته حوزه علمیه نجف،[۲] در مشهد به تدریس علوم حوزوی، و امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) مشغول بود.[۳] او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد بود.[۴]
نسب خامنهای به سادات افطسی و سلطان سید احمد میرسد که با پنج واسطه از نوادگان امام سجاد(ع) است.[۵] سید حسین خامنهای (درگذشت: ۱۳۲۵ق) از علمای مشروطهخواه و پدرزن محمد خیابانی، جد اوست.[۶] همچنین سید محمد خامنهای (درگذشت: ۱۳۵۳ق) مشهور به پیغمبر و از علمای طرفدار مشروطه، عموی اوست.[۷]
نسب آیتالله خامنهای از طرف مادر به محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) میرسد.[۸] مادر او، خدیجه میردامادی (درگذشت: ۱۳۶۸ش) فرزند سید هاشم میردامادی (درگذشت: ۱۳۸۰ق) است.[۹]
از نظر آیتالله خامنهای وحدت به معنای یکیشدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست، بلکه منظور از آن این است که مسلمانان با هم متحد بشوند و با یکدیگر دشمنی نکنند.[۱۰] او از شیعیانی که به اختلافات دامن میزنند به شیعه انگلیسی و از این گروه از اهلسنت به اسلام آمریکایی تعبیر کرده است.[۱۱]
آیتالله خامنهای بر این باور است که زندگی سیاسی امامان شیعه علیرغم تفاوتهای ظاهری، در مجموعْ حرکتی مستمر و طولانی است که ۲۵۰ سال ادامه پیدا کرده و همه آنان در راستای تحقق هدفی مشخص، یعنی رشد و تعالی انسانیت و ایجاد جامعۀ اسلامی، اما با شیوههای گوناگون در حال مبارزه با دشمنان زمانه خویش بودهاند.[۱۲] مبارزه سیاسی مهمترین ویژگی زندگی امامان شیعه در طول این ۲۵۰ سال بوده است.[۱۳]
آیتالله خامنهای |
آیتالله خامنهای در خرداد سال ۱۳۷۳ش ضمن سخنرانی برای گروهی از روحانیان شیعه، از برخی از شیوههای عزاداری بهویژه قمهزنی انتقاد کرده و آن را نوعی بدعت دانسته است.[۱۵]
از نظر آیتالله خامنهای، زن از قیمت اموال غیرمنقول شوهر نیز ارث میبرد. او این نظر را در سال ۱۳۸۶ش و در جمع گروهی از زنان بیان کرد. این نظر در مقابل نظر فقیهانی است که معتقدند زن فقط از اموال منقول شوهر ارث میبرد.[۱۶]
آیتالله خامنهای اعتکاف در غیر مسجد جامع را به قصد رجا جایز میداند. بر اساس نظر او در ایران در غیرمساجد جامع نیز اعتکاف برگزار میشود.[۱۷] [۱۸]
از نظر آیتالله خامنهای تهاجم فرهنگی، هجومی آگاهانه از سوی قدرتهای استعماری برای از بین بردن فرهنگ دیگر ملتها و تسلط بیشتر بر آنهاست.[۱۹] نخستین هشدارهای او در دوران رهبری به تهاجم فرهنگی اختصاص داشت[۲۰] و آن را مثل بمب شیمیایی معرفی کرد که نامحسوس و بدون سروصدا منفجر میشود و آثار ناگهانی و زیانباری در پی دارد.
آیتالله خامنهای توهین به مقدسات غیرشیعیان را جایز نمیداند. او در سال ۱۳۸۹ش پس از انتشار سخنان یاسر الحبیب علیه عایشه همسر پیامبر(ص)، توهین به مقدسات و بزرگان سایر مذاهب از جمله همسران همه پیامبران را حرام دانست.[۲۱] [۲۲]
آیتالله خامنهای ساخت و بهکارگیری سلاح هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی را تهدیدی علیه بشریت و حرام میداند. فتوای او درباره حرمت ساخت و بهکارگیری سلاح هستهای در پاسخ به ادعای اسرائیل مبنی بر تصمیم ایران بر ساخت سلاح هستهای مطرح شد.[۲۳] این فتوا به صورت رسمی در نخستین «کنفرانس بینالمللی خلع سلاح و عدم اشاعه سلاحهای هستهای» در ۱۳۸۹ش در ایران قرائت شد.[۲۴]
بعد از وقوع حرکتهای انقلابی و شورشها علیه چند حکومت عربی در کشورهای تونس، مصر، بحرین، لیبی و یمن در سال ۱۳۸۹ش که منجر به سقوط برخی از حاکمان این کشورها شد، آیتالله خامنهای این حرکتها را بیداری اسلامی نامید.[۲۵] در رسانههای عربی این حرکتها بهار عربی نامیده میشدند.
از نظر آیتالله خامنهای جهاد منحصر به جهاد نظامی (جنگ) نیست و شامل هر نوع مقابله با دشمن و خنثیٰ کردن نقشههای او میشود. ازاینرو معتقد است که جهاد نیز مانند جنگ ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی و رسانهای دارد[۲۶]
از نظر آیتالله خامنهای جهاد تبیین به معنای انجام دادنِ کار علمی و تحقیقی، حرفزدن و تبیین نمودن برای مقابله با دشمن و از بین بردن وسوسههای اوست.[۲۷] این اصطلاح، نخستینبار از سوی وی در اردیبهشت سال ۱۳۹۵ش مورد اشاره قرار گرفت[۲۸] و در آذر سال ۱۴۰۰ش به تبیین آن پرداخت.
پس از تشدید تحریمها توسط برخی کشورهای اروپایی علیه ایران آیتالله خامنهای بر استفاده از توان داخلی ایران در برابر تحریمها تأکید کرد. بر اثر تأکیدهای او واژه اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات سیاسی ایران شد.[۲۹][۳۰]
از نظر آیتالله خامنهای غنا بر دو گونه حلال و حرام است؛ غنائی حرام است که مشتمل بر باطل بوده[۳۱]و لهوی و گمراهکننده عن سبیلالله باشد.[۳۲] همچنین، هر آهنگی که انسان را به سمت بیمبالاتی به دین، به سمت گناه و بیاعتنایی به واجب و تکلیف شرعی بکشاند را موسیقی حرام میداند.[۳۳]
آیتالله خامنهای |
«البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاور میانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا؛ یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جایی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاور میانه است! این تعریفی است که خود اروپائیها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم؛ بنابراین منطقهٔ ما اسمش منطقهٔ غرب آسیا است، نه منطقهٔ خاور میانه.» |
«بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ش. |
آیتالله خامنهای، نامگذاری منطقه غرب آسیا به خاورمیانه از سوی آمریکاییها و اروپاییها را تعبیری غلط میداند که اروپا را مرکز جهان دانسته و خاور یا شرق را نسبت به اروپا میسنجند و به سه منطقه خاور دور، خاور میانه و خاور نزدیک تقسیمبندی میکنند. به اعتقاد او عبارت «غرب آسیا» جایگزینی درست برای این منطقه است و تعابیر خاور دور، نزدیک و میانه نادرست هستند.[۳۴]
آیتالله خامنهای، حفاظت از هویت فلسطینی و همه نشانههای آن در مقابل اشغال رژیم صهیونیستی را امری واجب و جهاد مقدس بیان کرده و معتقد است کشورهای اسلامی و عربی و نیز جریانهای اسلامی و ملی وظیفه دارند در خدمت آرمان فلسطین (رهایی از اشغال اسرائیل) باشند.[۳۵] از نظر او، راهحل مسئله فلسطین برگزاری همهپرسی است که همه فلسطینیها اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی که در سرزمینهای اشغالی و خارج از آن ساکنند، در آن شرکت کنند.[۳۶] وی معتقد است راهِ آزادی فلسطین، مقاومت است نه سازش و مذاکره.[۳۷] او مذاکره برای مسئله فلسطین را خطای نابخشودنی میداند که جز خسارت برای فلسطینیان چیزی به همراه ندارد و آزادی فلسطین را به تأخیر میاندازد.[۳۸] نظریات او درباره فلسطین در کتاب فلسطین از منظر آیتالله خامنهای گردآوری شده است.
برخی از پژوهشگران، اندیشهها و نظریات آیتالله خامنهای را در کتابها و مقالات مختلفی جمعآوری کردهاند. مانند کتاب منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای[۳۹] و کتاب فلسفه سیاسی آیتالله خامنهای.[۴۰]
آیتالله خامنهای از سال ۱۳۷۸ش سالهای شمسی را نامگذاری میکند. به گفتهٔ غلامعلی حداد عادل فلسفهٔ این کار جلب توجه مردم به یک ارزش خاص و یا توجه به یک مشکل است.[۴۱] برای نمونه او سال ۱۳۷۸ش را سال امام خمینی، سال ۱۳۷۹ را سال امام علی(ع)، سال ۱۳۸۱ را سال عزت و افتخار حسینی و سال ۱۳۸۵ش را سال پیامبر اعظم نامیده است. در نامگذاری سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ش نیز بیشتر به مسائل اقتصادی ایران توجه داشته است.
در بهمن سال ۱۳۹۷ش به مناسبت گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی ایران، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران بیانیهای با عنوان گام دوم انقلاب صادر کرد.[۴۲] او در این بیانیه نگاهی گذرا به گذشته و آینده انقلاب اسلامی کرده است.
سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهار سالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم آغاز کرد و همزمان با دوره دبستان، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را در مشهد شروع کرد.[۴۳] در سالهای پایان دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز نمود. وی پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل علوم دینی را در مدرسه سلیمانخان ادامه داد و دوره سطح را در مدرسه نواب گذراند. وی بخشی از مقدمات و سطح را نیز نزد پدر خود آموخت. همزمان با تحصیلات حوزوی، دبیرستان را نیز تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۴۴]
وی در سال ۱۳۳۴ش، در درس خارج فقه سید محمدهادی میلانی حاضر شد و در سال ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف رفت و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف شرکت کرد ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت[۴۵] و یک سال دیگر در درس آیتالله میلانی حاضر شد و در ۱۳۳۷ش عازم حوزه علمیه قم شد.[۴۶]
آیتالله خامنهای در سال ۱۳۴۳ش به دلیل عارضه بینایی پدر و برای کمک به وی، از قم به مشهد بازگشت و در جلسات درس آیتالله میلانی حضور یافت که تا ۱۳۴۹ش ادامه داشت.
سید علی خامنهای از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) مشغول شد و برای عموم مردم نیز جلسات تفسیر برگزار میکرد. از ۱۳۴۷ش تدریس درس تخصصی تفسیر را برای طلاب علوم دینی شروع کرد. این دروس و جلسات تفسیر تا سال ۱۳۵۶ش و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت.[۴۷] جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاستجمهوری و پس از آن نیز ادامه داشت. پس از رسیدن به رهبری، از سال ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص، مکاسب محرمه و نماز مسافر پرداخته است. این درس همچنان ادامه دارد.[۴۸]
سید علی خامنهای در درسهای مختلف، استادانی داشته است که برخی از آنها عبارتند از:
آیتالله خامنهای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرده بود و تقریرات دروس استادان خود را مینوشت.[۴۹] اندیشههای او در مجموعهای به نام حدیث ولایت جمعآوری شده است. کتابهای متعددی نیز به صورت موضوعی از سخنان و پیامهای مکتوب او گردآوری و منتشر شده است. چند تألیف و ترجمه از وی منتشر شده است.
آثار تالیفی آیتالله سید علی خامنهای عبارتند از:
کتابهایی که آیتالله خامنهای ترجمه کرده، عبارتند از:
نقطه آغازین ورود سید علی خامنهای به فعالیتهای سیاسی و مبارزه با نظام سلطنتی پهلوی، دیدار او با سید مجتبی نواب صفوی در مشهد بوده است. آیتالله خامنهای در بهمن ۱۳۴۱ش[۵۵] و نیز در ۱۳۴۲ش، واسطه انتقال پیامهای امام خمینی و آیتالله میلانی بوده است.[۵۶]
آیتالله خامنهای در سال ۱۳۴۲ش، در سفری به بیرجند سخنرانیهایی علیه حکومت وقت انجام داد[۵۷] و به همین دلیل در ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۲ش/۷ محرم ۱۳۸۳ق دستگیر و در مشهد زندانی شد.[۵۸] پس از آزادی، آیتالله محمدهادی میلانی با او دیدار کرد.[۵۹] او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ش، پیامی به سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که به دلیل حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند، فرستاد.[۶۰]
در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت سید علی خامنهای، در اعتراض به ادامه حصر امام خمینی، نامهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود وی و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند.[۶۱]
آیتالله خامنهای در بهمن ۱۳۴۲ش، مقارن با رمضان۱۳۸۳ق برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد.[۶۲] سخنرانیهای او در مساجد زاهدان باعث دستگیری و انتقال به زندان قزلقلعه شد[۶۳] که در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ش از زندان آزاد شد.[۶۴] در پاییز ۱۳۴۳ش از قم به مشهد بازگشت.[۶۵]
سید علی خامنهای به همراه کسانی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، سید محمد بهشتی، علی فیض مشکینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنهای و محمدتقی مصباح یزدی[۶۶] اعضای «گروه یازده نفر» بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه علمیه قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت.[۶۷]
آیتالله خامنهای مدتی در مسجد امیرالمومنین تهران به امامت جماعت پرداخت. در پی دستگیری و تبعید آیتالله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ش که به دنبال سخنرانی ضد حکومت او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیتالله خامنهای از آیتالله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند.[۶۸]
در ۱۴ فروردین ۱۳۴۶ش، در تشییع جنازه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی دستگیر[۶۹] و در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد.[۷۰] اندکی بعد در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت.[۷۱]
در پی وقوع زمینلرزه ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ش، عدهای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیتالله خامنهای با هدف امداد و ساماندهی کمکهای مردمی به زلزلهزدگان، عازم فردوس شدند. او در این مدت در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی، به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. این فعالیتها باعث شد که به اقامتش در فردوس پایان داده شود.[۷۲]
او با آنکه تحت پیگرد بود، با برخی از روحانیون مبارز از جمله سید محمود طالقانی، سید محمدرضا سعیدی، محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدوی کنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمی رفسنجانی و فضل الله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور مییافت.[۷۳]
سید علی خامنهای در ۱۳۴۸ش با هدف تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه، به ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی اسلامی در تهران از جمله حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد.[۷۴]
با درگذشت آیتالله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹ش، آیتالله خامنهای تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امام خمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد. در ۲ مهر ۱۳۴۹ش دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان در بازداشت به سر برد.[۷۵]
در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد تا فعالیتی در زمینه جشنهای ۲۵۰۰ ساله نداشته باشد.[۷۶] پس از آزادی، و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد و در بازداشت دوم به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی به سه ماه حبس محکوم شد.[۷۷] وی پس از آزادی، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را گسترش داد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه میرزا جعفر و مسجد امام حسن و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت.
در آذر ۱۳۵۲ش محل اقامه نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را به مسجد کرامت انتقال داد.[۷۸] پس از مدتی سازمانهای امنیتی وقت مانع اقامه نماز جماعت در آن مسجد شدند.[۷۹]
در آبان ۱۳۵۳ش به دعوت آیتالله محمد مفتح در مسجد جاوید تهران به سخنرانی پرداخت. در دی ۱۳۵۳ش دستگیر و به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل شد.[۸۰] در این حبس، اجازه ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانوادهاش داده نشده بود.[۸۱]
او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ش از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه نماز جماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود[۸۲]اما او جلسات تفسیر و فعالیتهای خود را به صورت مخفیانه پی گرفت.[۸۳]
به دنبال درگذشت علی شریعتی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ش، آیتالله خامنهای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور یافت[۸۴] و در پی درگذشت سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی به همراه برخی از مبارزان انقلابی، مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کردند.[۸۵]
او از سوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان به سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم شد[۸۶] و مأموران امنیتی در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ش به منزلش یورش برده و او را دستگیر کردند و به ایرانشهر انتقال دادند.[۸۷] روز ۹ مرداد ۱۳۵۷، ساواک زاهدان دستور داد که محل تبعید وی از ایرانشهر به جیرفت تغییر یابد.[۸۸]
پس از مهاجرت امام خمینی به فرانسه، شورای انقلاب در اوایل آبان ۱۳۵۷ش در ایران شکل گرفت و اعضای آن به تدریج توسط امام خمینی انتخاب شدند.[۸۹]
سید علی خامنهای به همراه مرتضی مطهری، سید محمد حسینی بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، محمدرضا مهدوی کنی، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی، جزء نخستین اعضای شورای انقلاب بود. او در اواخر دی ۱۳۵۷ش در این جلسات حضور پیدا کرد.[۹۰]
شورای انقلاب تصمیمگیریهای مهمی درباره مبارزه داشت؛از جملهمذاکره با مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی، تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی[۹۱] و معرفی مهدی بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت به امام خمینی.[۹۲] آیتالله خامنهای تا پایان فعالیت این شورا در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ش عضو ثابت آن باقی ماند.[۹۳]
در آخر تیر ۱۳۵۸ آیتالله خامنهای به معاونت امور انقلاب وزارت دفاع، و هم چنین عضویت کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی و مسئولان کلیه امور انتظامی، نظامی و امنیتی را برعهده داشت، انتخاب گردید.[۹۴] از دیگر مأموریتهای وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود.[۹۵] در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه پاسداران به دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی استعفا کرد.[۹۶] آیتالله خامنهای با حکم امام خمینی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نمایندۀ وی در شورای عالی دفاع و نیز سخنگوی آن شد.او هم چنان در دورۀ ریاستجمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود.[۹۷]
آیتالله خامنهای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن،[۹۸] به همراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت میکرد.[۹۹] این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ش رسما اعلام موجودیت کرد، اما سابقه تأسیس آن به جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ برمیگردد.[۱۰۰]
سید علی خامنهای از تهیهکنندگان مرامنامه حزب جمهوری اسلامی بوده و در تقسیم وظایف اعضا نیز وظیفه تبلیغات حزب را بر عهده گرفت.[۱۰۱] آیتالله خامنهای عضو موسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کرد و مواضع حزب را به صورت گفتارها و جزوههایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ش افتتاح کرد.
پس از بهشتی و باهنر، آیتالله خامنهای در شهریور ۱۳۶۰ از سوی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی به عنوان سومین دبیرکل آن انتخاب شد.[۱۰۲] در نخستین کنگره حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ش، برای دومین بار به دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۱۰۳] و شورای داوری حزب[۱۰۴] انتخاب شد.
وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسههای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها شرکت میکرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب به پرسشهای اعضای دفترها و شعب و اعضای حزب پاسخ میداد.[۱۰۵]
- «بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب مستطاب سیدالاعلام و حجتالاسلام آقای حاج سید علی خامنهای ـ دامت افاضاته چون حضور جناب مستطاب حجتالاسلام و المسلمین آقای منتظری دامت افاضاته در حوزه مقدسه قم لازم بود و ایشان انصراف خودشان را از امامت جمعه تهران اعلام نمودند، جنابعالی که بحمدالله به حُسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید به امامت جمعه تهران منصوب میباشید. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در ارشاد و هدایت مردم خواستارم.»
تاریخ بایگانی، امام خمینی، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج۱۲، ص۱۱۶.
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ش آیتالله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل، به امامت جمعه تهران منصوب کرد.[۱۰۶] پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه جمعه به منظور انسجام شبکه امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام از اقدامات ایشان در این دوره بود و پس از موافقت امام خمینی، نخستین سمینار در مدرسه فیضیه قم برگزار شد.[۱۰۷]
اهتمام به خطبههای عربی بعد از خطبه دوم فارسی از ویژگیهای خطبههای ایشان بوده است.
آیتالله خامنهای در انتخابات نخستین دوره قانونگذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸ش، با حمایت جامعه روحانیت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر[۱۰۸] از حوزه انتخابیه تهران وارد مجلس گردید. در مجلس نیز عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.
ایشان با انتخاب به مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه مقننه را ترک گفت.
آیتالله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ش و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود هدف ترور قرار گرفت و به شدت زخمی شد.[۱۰۹] بر اثر این سوء قصد وی از ناحیه سینه، دست راست آسیب جدی دید.آثار این مصدومیت با ایشان باقی مانده و دست راست ایشان کارآیی لازم را ندارد. گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند.[۱۱۰]
امام خمینی در پیامی خطاب به آیتالله خامنهای توطئه سوء قصد به جان وی را محکوم کرد و از او تجلیل نمود.[۱۱۱] ایشان در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و مجددا به صحنه اجتماعی و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد.[۱۱۲]
بعد از شهادت محمدعلی رجایی دومین رئیس جمهور اسلامی ایران- شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آیتالله خامنهای را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که تا آن زمان با تصدی روحانیون در مقام ریاست جمهوری موافق نبود، با نامزدی او موافقت کردند.[۱۱۳] انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیت الله خامنهای با کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵/۱۱ درصد) به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.[۱۱۴] در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست جمهوری وی را تنفیذ کرد[۱۱۵] و او در ۲۱ مهر به عنوان سومین رئیس جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد.[۱۱۶]
چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ش برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب ۱۲ میلیون و ۲۰۵ هزار و ۱۲ رای (۸۵٪) از مجموع ۱۴ میلیون و ۲۳۸ هزار و ۵۸۷ نفر برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. ایشان در خرداد ۱۳۶۸ به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد و تا مرداد ۱۳۶۸ش هر دو مسئولیت را بر عهده داشت.
در این دوره و برای حل اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقت کرد.[۱۱۷] و آیتالله خامنهای اولین رئیس آن شد[۱۱۸] که این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهده دار بود.[۱۱۹]
او در دوره اول ریاست جمهوری از ۱۵ تا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره دوم از ۲۳ دی تا ۳ بهمن ۱۳۶۴ به کشورهای آسیایی و آفریقایی، پاکستان، تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا، و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجددا به زیمبابوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت وگو نمود.[۱۲۰] از ۲ تا ۶ اسفند ۱۳۶۷ نیز به کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۱۲۱] و از ۱۹ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ به کشورهای چین و کره شمالی سفر کرد.[۱۲۲] پیش از ریاست جمهوری نیز از ۲۱ بهمن تا ۶ اسفند ۱۳۵۹ سفری تبلیغی به هندوستان داشته است.[۱۲۳] آیت الله خامنهای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت و سخنرانی کرد. این اولین حضور رئیسجمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود.[۱۲۴][یادداشت ۱]
از اقدامات دیگر آیتالله خامنهای در زمینه سیاست خارجی میتوان به برقراری ارتباط منسجم با گروههای سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها اشاره کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت گانه افغانستان و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداقهای مهم این رویکرد است.
در این دوره، به دامنه حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها، جایگاه منطقهای و بین المللی قابل ملاحظهای بخشید. به باور آیت الله خامنهای مسئلهی فلسطین یک مسئلهی صرفاً اسلامی نیست، بلکه مسئلهی انسانی است؛ به این معنا که هر کسی در دنیا ــ مسلمان و غیر مسلمان ــ واقعیّتهای حوادث فلسطین را بداند، با رژیم غاصب اسرائیل مقابله خواهد کرد. [۱۲۵]
با درگذشت امام خمینی در ۱۴ خرداد سال ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد. پس از بحث درباره شورایی یا فردی بودن رهبری و بعد از مطرح شدن نام آیتالله خامنهای، برخی از نمایندگان از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیتالله خامنهای برای رهبری نظام خبر دادند. در پی آن رأی گیری به عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان آیتالله خامنهای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند.[۱۲۶]
پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همه پرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر بر اساس قانون اساسی جدید در مورد رهبری ایشان رأی گیری کرد و اکثریت قاطع مجددا ایشان را به رهبری نظام انتخاب کردند.
سید احمد خمینی، که فرزند و نزدیکترین فرد به امام خمینی بود، نقل کرده که ایشان گفتهاند: الحق ایشان (آیتالله خامنهای) شایستگی رهبری را دارند.[۱۲۷] زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی بیان کرده که امام خمینی از آیتالله خامنهای برای رهبری نام برده و اجتهاد او را تأیید کردهاند.[۱۲۸] اکبر هاشمی رفسنجانی نیز که از تصمیمگیران تأثیرگذار در جمهوری اسلامی است نقل کرده است که امام خمینی از آیتالله خامنهای برای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته که امام خمینی در جلسه خصوصی درباره رهبری آینده با اشاره به آیتالله خامنهای تصریح کرده است: شما در بن بست نخواهید بود. چنین فردی در میان شما هست.[۱۲۹]
پس از این انتخاب، مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی، بیت امام خمینی، مراجع تقلید و علما، نخبگان، شخصیتهای حوزوی و دانشگاهی، خانوادههای شهدا و قشرهای مختلف مردم این انتخاب را تأیید و با رهبر جدید بیعت کردند. نهادهایی که نماد اقتدار کشورند از انتخاب آیتالله خامنهای به مقام رهبری حمایت و آمادگی خود را برای اطاعت از اوامر ایشان اعلام نمودند.[۱۳۰] سید احمد خمینی ساعاتی پس از انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، پیام تبریکی به ایشان ارسال کرد و دستورات ولی فقیه را برای خود لازم الاجرا دانست.[۱۳۱]
بیعتهای مردم به صورت حضوری، شرکت در راهپیماییها، انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومارها پس از آن انجام گرفت.[۱۳۲] کاروانهای میثاق با امام و بیعت با رهبری در آستانه چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور به راه افتاد[۱۳۳] و «مانورهای بیعت با رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۱۳۴] و نیز برگزاری «سمینارهای میثاق با امام، بیعت با رهبری» شکل گرفت.[۱۳۵]
در سال ۱۳۷۳ش پس از درگذشت آیتالله محمد علی اراکی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران، آیتالله خامنهای را به عنوان یکی از افراد صاحب صلاحیت برای تقلید معرفی کردند. آیتالله خامنهای در یک سخنرانی با تکیه بر این که در ایران نیازی به مرجعیت او نیست اعلام کرد درخواست شیعیان خارج از کشور را میپذیرد و تاکید کرد در آینده اگر کسی باشد که بتواند این وظیفه را انجام دهد، از آن وظیفه نیز کنار خواهد کشید. [۱۳۶]
نخستین اثر فتوایی که از ایشان منتشر شده کتابی است با نام اجوبة الاستفتائات که شامل پاسخهای ایشان به استفتاءات شیعیان است.
آیت الله خامنهای در راستای دستیابی به اهداف دینی و نیز اصلاحات مدنظر خود در حوزههای مختلف فکری و فرهنگی تشکیلات چندی ایجاد کرده است. این نهادها بیشتر در حوزه فرهنگی فعالیت میکنند. نهادهایی مثل:
آیت الله خامنهای در شهریور ماه ۱۳۷۹ مصادف با آگوست سال ۲۰۰۰ میلادی پیامی به اجلاس هزاره رهبران روحانی برای صلح جهانی در سازمان ملل ارسال کرد. [۱۴۳] این پیام توسط آیتالله جوادی آملی به عنوان نماینده ایران در این اجلاس قرائت شد. [۱۴۴]
پیام به مناسبت ایام حج و خطاب به همه حاجیان مسلمان جزو برنامههای همه ساله آیتالله خامنهای است. [۱۴۵] او در این پیامها ضمن توجه دادن به مسائل جهان اسلام، به مهمترین و اولویتدارترین موضوعات مرتبط با امت اسلامی میپردازد. [۱۴۶] ایشان نخستین بار در تیرماه ۱۳۶۹، در اولین سال پس از رهبری جمهوری اسلامی ایران، در پیامی به حجاج بیت الله الحرام، از آنها خواست تا با طرح مصائب و مشکلات مسلمین، تلاش برای ایجاد وحدت و همدلی مسلمانان، نشر معارف اساسی اسلام و تبادل نظر در وظایف بزرگ مسلمین در دوران معاصر، حج را ابراهیمی و محمدی(ص) سازند. وی با اشاره به رخدادهای سال ۱۳۶۶ که به کشتار حاجیان و قطع روابط ایران و عربستان منتهی شد، دلیل محرومیت ایرانیان از حج را بازگرداندن معنای حج به آن با اظهار برائت از مشرکین دانست.[۱۴۷]
رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیام مرداد ۱۳۹۷، بر وحدت میان مسلمانان تأکید کرده است و تلاش برای اتحاد را در نقطه مقابل خواست دشمنان اسلام دانسته است که مسلمانان را به صفآرایی در برابر یکدیگر تشویق کردهاند.[۱۴۸] جدیدترین پیام او به مناسبت ایام حج سال ۱۴۴۰ق در ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ در صحرای عرفات خطاب به حاجیان قرائت شد. [۱۴۹]
در سال ۱۳۹۳ و بعد از وقوع یک واقعه تروریستی در فرانسه توسط گروههایی از مسلمانان، آیتالله خامنهای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی پیامی صادر کرد. ایشان در این پیام از جوانان خواست که برای شناخت اسلام به متن اصلی آن یعنی قرآن و زندگی پیامبر اسلام(ص) مراجعه کنند. [۱۵۰]این پیام با هشتگی به نام نامهای برای تو به صورت گسترده و به چند زبان در شبکههای اجتماعی اینترنتی منتشر شد. [۱۵۱] [۱۵۲] [۱۵۳] پس از شورش جلیقهزردها در پاریس نیز آیتالله خامنهای در ۸ آذر ۱۳۹۴، دومین نامه را خطاب به جوانان غربی نگاشت.[۱۵۴]
کنگره بین المللی اندیشههای قرآنی آیتالله خامنهای در ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ش با حضور اساتید معارف اسلامی حوزه و دانشگاه و طلاب حوزه علمیه در دانشگاه معارف اسلامی قم برگزار شد. همچنین از مقالات برگزیده این کنگره تقدیر به عمل آمد.[۱۵۵]